کاش مي شد در قفس پروانه داشت
کاش مي شد بذري از گلخانه کاشت
کاش مي شد پر کشيد از زندگي
کاش مي شد حقه زد بر بندگي
کاش مي شد آشنايان را شناخت
کاش مي شد بازي غم را نباخت
کاش مي شد غصه ها را درشکست
کاش مي شد نزد فرداها نشست
کاش مي شد با غريبان خانه داشت
کاش مي شد با صداقت لانه داشت
کاش مي شد از شب تلخي گذشت
کاش مي شد مجلس دل را گسست
کاش مي شد قاصدک ها را شمرد
کاش مي شد راه صحرا را سپرد
کاش مي شدشاپرک ها را گرفت
کاش مي شد تا شب رفتن نخفت