هفت جا،نفس خویش را حقیر دیدم!
نخست:وقتی دیدم که به پستی تن میداد تا به بلندی یابد.
دوم:آنگاه که در برابر از پاافتادگان می پرید.
سوم:آنگاه که میان آسانی و دشواری مختار شد و آسان را برگزید.
چهارم:آنگاه که گناهی مرتکب شد و با یادآوری اینکه دیگران نیز همچون او دست به گناه می زنند،خود را دلداری داد.
پنجم:آنگاه که از سر ناچاری،تحمیل شده ای را پذیرفت و شکیبایی اش را ناشی از توانایی دانست.
ششم:آنگاه که زشتی چهره ای را نکوهش کرد،حال آنکه یکی از نقاب های خودش بود.
هفتم:آنگاه که آوای ثنا سر داد و آنرا فضیلت پنداشت.
******
ممنون از نظرات گل همه شما دوستای مهربونم...
در پناه خالق نیلوفرها شکیبا بمانید